![]() |
![]() |
.:یاد خدا آرامش بخش دل هاست
:.
خب اینجا می خواد بشه یه دفترچه ی کوچیک خاطرات ما سه نفر . می خوایم این خاطره ها رو هیچ وقت فراموش نکنیم .می خوایم حتی کوچیک ترین چیز ها رو هم بنویسیم
.مثلا امروز رفتم دانشگاه منگول خانم نیومدن جزوه های این بنده ی حقیرم دست ایشون بودن
و به همین خاطر 2.30 هیچ کاری نتونستم بکنم .آی منگول اگه دستم بهت برسه
.
تازه چند دقیقه پا شدم یه دختره ی پررو اومد سرجام نشست رفت توی سایتای بدبد بالای 18 سال ...بوسیله ی یه سری امداد های غیبی
از این مساله با خبر شدم و وقتی اومدم سر جام دیدم که ای داد بی دود
...حالا اون سایت ها به اسم من ثبت می شه . انقده عصبانی شدم و غصه خوردم ...همش تقیصر توه منگول ...اگه اون جا نشسته بودی نمی یومد سر جام بشینه ... بازم اگه دستم به تو برسه
.
شنگول منگول شیطونی نکنید دخترای خوبی هم باشین
دوستون دارم
حبه انگور
![]() |
![]() |