موجيم و وصل ما،از خود بريدن است ساحل بهانه اي است،رفتن رسيدن است تا شعله در سريم،پروانه اخگريم شمعيم و اشك ما،در خود چكيدن است ما مرغ بي پريم،از فوج ديگريم پرواز بال ما،در خون تپيدن است پر مي كشيم و بال،بر پرده ي خيال اعجاز ذوق ما،در پر كشيدن است ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
ساحل بهانه اي است،رفتن رسيدن است تا شعله در سريم،پروانه اخگريم شمعيم و اشك ما،در خود چكيدن است ما مرغ بي پريم،از فوج ديگريم پرواز بال ما،در خون تپيدن است پر مي كشيم و بال،بر پرده ي خيال اعجاز ذوق ما،در پر كشيدن است ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
تا شعله در سريم،پروانه اخگريم شمعيم و اشك ما،در خود چكيدن است ما مرغ بي پريم،از فوج ديگريم پرواز بال ما،در خون تپيدن است پر مي كشيم و بال،بر پرده ي خيال اعجاز ذوق ما،در پر كشيدن است ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
شمعيم و اشك ما،در خود چكيدن است ما مرغ بي پريم،از فوج ديگريم پرواز بال ما،در خون تپيدن است پر مي كشيم و بال،بر پرده ي خيال اعجاز ذوق ما،در پر كشيدن است ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
ما مرغ بي پريم،از فوج ديگريم پرواز بال ما،در خون تپيدن است پر مي كشيم و بال،بر پرده ي خيال اعجاز ذوق ما،در پر كشيدن است ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
پرواز بال ما،در خون تپيدن است پر مي كشيم و بال،بر پرده ي خيال اعجاز ذوق ما،در پر كشيدن است ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
پر مي كشيم و بال،بر پرده ي خيال اعجاز ذوق ما،در پر كشيدن است ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
اعجاز ذوق ما،در پر كشيدن است ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
ما هيچ نيستيم،جز سايه اي زخويش آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
آيين آينه،خود را نديدن است گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
گفتي مرا بخوان،خوانديم و خامشي پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
پاسخ همين تو را،تنها،شنيدن است بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
بي درد و بي غم است،چيدن رسيده را خاميم و درد ما،از كال چيدن است
خاميم و درد ما،از كال چيدن است